چندی پیش مهندس آذری جهرمی، وزیر ارتباطات در گفت و گو با روزنامه اعتماد گفت: «ما در شبکه ملی اطلاعات دنبال قطع ارتباط با دنیا نیستیم. ما دنبال بازار منطقهای هستیم. اگر ایده هر کسی در کشور این باشد که چیزی به اسم «اینترنت ملی» ساخته شود اصلاً از نظر فنی امکانپذیر نیست. هیچگاه یک اندیشکده با ظرفیت ۸۰ میلیون فکر از یک اندیشکده با ظرفیت ۸ میلیارد فکر برتر نیست و کسی که دنبال این برود، خیانت است».
در این سخنان وزیر ارتباطات نکات قابل بررسی زیادی نهفته است که در این مقاله به برخی از آنها اشاره میکنیم.
سالهاست در مجامع علمی مباحث بسیاری در حوزه جهانیشدن، توسعه سیاسی و اشاعه خط مشی صورت گرفته که در این مجال فرصت طرح نگاههای مختلف نیست. نه فرصت آن است که مسائل مبنایی همچون وابستگی مقبولیت و مشروعیت را موردبررسی قرار داد، نه مجالی برای بازخوانی سیاستها و مواضع جمهوری اسلامی در حوزه روابط بینالملل و سیاست خارجی است و نه گنجایشی برای طرح مباحث مطول اثرگذاری ارزشها در حکمرانی و تعیین سیاستها از منابع دینی و یا حتی غربی وجود دارد.
آیا شبکه ملی به معنای استفاده نکردن از ظرفیت ۸ میلیارد فکر است؟
با چشمپوشی از آن مبانی، همچنان سؤالاتی روبناییتر باقی ماند؛ مثلاینکه آیا شبکه ملی اطلاعات همان اینترنت ملی است و آیا این پدیده به معنای استفاده نکردن از ظرفیت ۸ میلیارد فکر است؟ آیا استفاده از ظرفیت ۸ میلیارد فکر به معنای بیپناه رها کردن مردم در فضای مجازی است؟ بیان نکات زیر شاید کمی پاسخ این پرسشها را روشنتر نماید.
ازنظر مفهومی باید گفت پس از دهه ۸۰، در ادبیات کارشناسی فضای مجازی کشور واژه اینترنت ملی آنچنان جایگاهی نداشته و توجهات معطوف به «شبکه ملی اطلاعات» گردیده و اسناد و سیاستهای اتخاذشده نیز گواهی بر این ادعاست.
به نظر طرح دوباره اصطلاح اینترنت ملی جز افزودن بر عدم قطعیت مفهومی این حوزه، دستاورد دیگری نداشته باشد.
آنچه بهعنوان راهبرد جمهوری اسلامی برای مقاومسازی فضای مجازی انتخابشده، شبکه ملی اطلاعات با مختصات و الزاماتی است که در اسناد مختلف مشخص شده است. بر این اساس، ایجاد تقارن مفهومی میان جزیرهای جدا از جهان و افکار ۸ میلیارد انسان با مفهوم شبکه ملی اطلاعات چندان صحیح به نظر نمیرسد.
سوءاستفاده از جهانی شدن و تسلط خط مشیهای سرمایهداری در جهان
مفهوم اشاعه خط مشی در ادبیات حوزه سیاستگذاری، فروعات و شاخههای متعددی دارد که ایده محوری آن استفاده از تجربیات دیگر کشورها در حوزه سیاستگذاری است. اگرچه سوءاستفاده از توسعه سیاسی در جریان جهانیشدن موجب مستولی شدن خط مشیهای سرمایهداری در جهان شده، اما هیچگاه نه در جریان اسلامی و نه در جریانهای سیاستی، از درسآموزی و بومیسازی تجربیات و افکار جهانی نهی نشده است. بنابراین اگرچه استفاده از ظرفیت فکری جهانی فرصتهایی را ایجاد میکند اما باید توجه نمود که به ورطه تقلیدگرایی صرف و باختن هویت اسلامی و ایرانی کشور و ملت نیز کشیده نشویم.
کشورها در حال بازتولید ارزشهای اساسی خود در فضای مجازی هستند
برای تحقق نکته دوم و استفاده از ظرفیت ۸ میلیارد فکر در سراسر جهان، آنچه باید موردتوجه قرار گیرد قلمرو حاکمیت جمهوری اسلامی و مرزبندی در فضای مجازی است که در نگاه مطرحشده، مرزها کاملاً منطبق با مرزهای جهانی و ارزشهای مسلط بر آن انگاشته شده است؛ این در حالی است که بیشتر کشورها در زمینههای مختلفی همچون محتوا، شبکه و… خط مشیهای خاص خود را وضع نموده و در حال بازتولید ارزشهای اساسی خود در مختصات جدید نظامهای اجتماعی در فضای مجازی هستند و وجه ممیز خود را با سایر فرهنگ های بیگانه مشخص می کنند.
درواقع هر کشوری به نحوی در حال اعمال حکمرانی و کنترل ارزشمحور بر فضای مجازی خود است.
بنابراین استفاده از ظرفیت ۸ میلیارد فکر اگرچه ارزشمند است اما به نظر نباید به قیمت هضم شدن ارزشهای ملی و بومی ۸۰ میلیون ملت یک کشور در ارزشهایی باشد که نهتنها نتیجه فکر ۸ میلیارد انسان نیست، بلکه حاصل غلبه قدرت و ثروت جریانهای سکولار و سرمایهدار جهانی است.
در نظر گرفتن مجموع این ملاحظات منجر به آن هدفی میشود که همه در آن اشتراک داریم: یعنی استفاده از تمام فرصتها و کاهش حداکثری تهدیدها در فضای مجازی.
نظر شما